میدونی من تازه فهمیدم گاهی نیاز نیست روی بعضی چیزها پافشاری کنی.واقعا لازم نیست توی موضوعی دائم شکست بخوری و منتظرِ درس گرفتنهای احتمالیِ اون شکست باشی.نیاز نیست بخاطر سمج بودن روی موضوعی که میدونی صددرصد نمیشه مریض بشی،روح و جسمت آسیب ببینه و توی اتاقت درمونده بشینی و غم و غصه و ناراحتی چاشتِ روز و شبت بشه.مطمئنن بعدش هم قرارِ افسردگی پا پیش بذاره،دستش رو بذاره روی زندگیت و همه چیز رو برعکسِ چیزهایی که میخواستی بچرخونه و خدا نکنه تو هم بدون مقاومت مثلِ یه فرفرهی بیاختیار بچرخی و بچرخی و بچرخی و بعد سرت گیج بره و محکم بخوری زمین و وقتی چشمهات رو باز کردی،ببینی همه چیز بدتر شده!
یادمه یه دیالگی بود که میگفت :" مردم میگن که شکست پیروزی میاره.این جمله گاهی یه دروغِ بزرگ بیشتر نیست! گاهی اوقات شکست، تنها چیزی که بهت یاد میده،خودخوری کردن و احساس بدبختی کردنه."
من از اینکه تو نمیتونی و نباید بجنگی حرف نمیزنم! میگم اگه سرت رو یکبار کوبیدی به دیوار و دیدی دردت اومد،اگه دوباره هم کوبیدی و سرگیجه گرفتی و اگه بازم کوبیدی و دیدی خوندماغ شدی،دیگه اینکار رو نکن!دیگه بسه!دیگه کافیه! اگه یه بار دیگه سرت رو به دیوار بکوبی،حتما نیمکرههای مغزت رو پخشِ زمین میبینی!!!
همیشه نیاز نیست شکست پشتِ شکست باشه.گاهی لازمه بعد از شکستهای متوالی و دردناک،با خودت صادق باشی و خوب فکر کنی و ببینی از راهی که داری انقدر سفت و سخت توش تقلا میکنی،مطمئنی یا فقط داری به خودت امیدِ واهی و قولِ شدنِ کاری نشدنی و بیفایده رو میدی؟
باید وارد راهِ خودت بشی.راهی که آدرسش درست باشه،راهی که بتونی توش با حالِ خوب قدم بزنی و به حال و هوای زندگیت رنگهای خاصی اضافه کنی و دست بذاری توی دستِ گرم خوشبختی و توی هوای نرم و نازکِ پاییز آروم باهاش قدم بزنی،نفس عمیق بکشی و با چشمهایی که میخندن بگی : خدایا شکرت،من حالم خیلی خوبه!
#غزالیـــات
درباره این سایت